بسم الله الرحمن الرحیم
بچه ها تحویل سال
یادش به خیر شلمچه
چیده بودیم تو سفره
سربند و یک سرنیزه
بچه ها خیلی گشتن
توجبهه سیب نداشتیم
به جای سیب تو سفره
کمپو تشو گذاشتیم
یه کاسه سکه و سنگ
سمبه به جای سنجد
یه سفره رنگارنگ
اما یه سین کم اومد
همه تو فکری رفتیم
مصمم وبا خنده
همه یک صدا گفتیم
به جای هفتمین سین
توسفره سر می ذاریم
سرکمه؛ هرچی داریم
پای رهبرمی ذاریم . (ابوالفضل سپهر)
اللهم عجل لولیک الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم
وفات بی بی دو عالم ،محبوبه موسی بن جعفر وکریمه اهل بیت تسلیت باد.
امام رضا علیه السلام به سعد قمی فرمودند:پیش شما قبری از ما اهل بیت وجود دارد.(لازم به ذکر است که بر خلاف آنچه برخی مداحان می گویند وفات حضرت معصومه قبل از شهادت امام رضا علیه السلام بوده است)
سعد گفت: فدایتان شوم منظورتان فاطمه معصومه است.
حضرت فرمودند: بلی.هرکس او را زیارت کند در حالی که عارف به مقام اوست، پاداش او بهشت است.هنگامی که به زیارتش رفتی رو به قبله در نزد سرمطهره اش بایست و34 بار تکبیر و33بار سبحان الله و33 بار الحمد لله بگو ،وسپس زیارت نامه بخوان.
فِی بَعْضِ کُتُبِ الزِّیَارَاتِ حَدَّثَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع قَالَ قَالَ یَا سَعْدُ عِنْدَکُمْ لَنَا قَبْرٌ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَبْرُ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى ع قَالَ نَعَمْ مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ فَإِذَا أَتَیْتَ الْقَبْرَ فَقُمْ عِنْدَ رَأْسِهَا مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ وَ کَبِّرْ أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِینَ تَکْبِیرَةً وَ سَبِّحْ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ تَسْبِیحَةً وَ احْمَدِ اللَّهَ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ تَحْمِیدَةً ثُمَّ قُلْ الزِّیَارَةَ مستدرکالوسائل ج : 10 ص : 369
کسی چه می داند شاید امروز حجت بن الحسن روحی فداه برای زیارت عمه جانشان به قم تشریف بیاورند.
اللهم عجل فرجه وسهل مخرجه.
بسم الله الرحمن الرحیم
هم چاه سر راه تو باید بکنیم/
هم اینکه از انتظار تو دم بزنیم/
این نامه چندم است که میخوانی/
داریم رکورد کوفه را می شکنیم /
اللهم عجل لولیک الفرج
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
قافله چندین ساعت راه رفته بود. آثار خستگى در سواران و در مرکبها پدید گشته بود. همینکه به منزلى رسیدند که آنجا آبى بود، قافله فرود آمد. رسول اکرم نیزکه همراه قافله بود، شتر خویش را خوابانید و پیاده شد. قبل از همه چیز، همه در فکر بودند که خود را به آب برسانند و مقدمات نماز را فراهم کنند.
رسول اکرم بعد از آنکه پیاده شد، به آن سو که آب بود روان شد، ولى بعد از آنکه مقدارى رفت ، بدون آنکه با احدى سخنى بگوید، به طرف مرکب خویش بازگشت . اصحاب و یاران با تعجب با خود مى گفتند آیا اینجا را براى فرود آمدن نپسندیده است و مى خواهد فرمان حرکت بدهد؟! چشمها مراقب و گوشها منتظر شنیدن فرمان بود. تعجب جمعیت هنگامى زیاد شد که دیدند همین که به شتر خویش رسید، زانوبند را برداشت و زانوهاى شتر را بست و دو مرتبه به سوى مقصد اولى خویش روان شد.
فریادها از اطراف بلند شد: ای رسول خد! چرا ما را فرمان ندادى که این کار را برایت بکنیم و به خودت زحمت دادى و برگشتى ؟ ما که با کمال افتخار براى انجام این خدمت آماده بودیم .
در جواب آنها فرمود:هرگز از دیگران در کارهاى خود کمک نخواهید و به دیگران اتکا نکنید ولو براى یک قطعه چوب مسواک باشد.
اللهم عجل لولیک الفرج.